سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جشن نوروزی در زابل

جشن نوروزی

 

در
هر منطقه ای سال نو با یک پیش درآمد طبیعی آغاز می شود، یعنی طبیعت به
گونه ای به انسانها آمدن سال نو را بشارت می دهد. این پیش درآمدها گاهی
باد ملایمی است که با وزش خود آمدن بهار را مژده می دهد در جای دیگر حضور
بلبل یا مرغان دیگری است و در گوشه ای دیگر گرم شدن زمین، ذوب شدن برفها و
آغاز شکوفه درختها. اما در سیستان حضور پرستوها و وزش دو باد آمدن نوروز
را بشارت می دهد.

1) باد پلپلاسی (پرستو).

2) باد پنجکه (نام طایفه ای از طوائف قدیم در سیستان).

حضور
پرستوها پس از سرمای زمستان در اوایل اسفند ماه نشانگر اعتدال هوا در
سیستان می باشد. پرستوها در اوایل زمستان سیستان را ترک و نقاط گرمسیر کوچ
می کنند و در اسفند هر سال به سیستان بر می گردند.

باد پنجکه در فاصله 24 تا 28 اسفند می وزد و اصولاً یک روز بیشتر طول نمی کشد.

ــ گذشته سیستان:

گذشته
سیستان آن اندازه تابناک است که بنا به نظر اغلب جغرافی نگاران در زمان
عیاران و صدها سال بعد در شهر زرنج (زابلستان) مغازه داران شبها درب مغازه
ها را قفل نمی کردند وفور نعمت و اعتقادات محلی عاملی بود تا در این منطقه
دزدی صورت نگیرد که متأسفانه بی مهریهای طبیعی و تاریخ بیشتر این سنت ها
را از بین برده و از مردم گرفته است.

اما
سیستانی با همان مظلومیت و نجابت خود سیستانی ماند و هنوز هم یادگاریهای
گذشته را به خوبی حفظ نموده، بخصوص سنت شب های قبل از عید. در آن شب ها
زنان کارهای ناتمام چون دوخت و دوز انجام می دادند و مردان منتظر فصل درو
بودند. شبها را زود نمی خوابیدند و صدای دایره زنگی دخترکان خواب را از
آنها می گرفت. مردان دور هم می نشستند و ظروف تخمه، خرما، لندو (مخلوطی از
خرمای بدون هسته و گندم برشته، کنجد و یا کنجد و خرما) گندم بریان پر و
خالی می شد و صدای قلیان در اتاق طنین انداز بود.

در
بیشتر نقاط سیستان در شب های زمستان و بخصوص آخر زمستان مردم به قصه های
شاهنامه و قصه های دیگر گوش می دادند. در سیستان شبهای قبل از عید غوغا
بود، دایره می زدند، می رقصیدند، لباس می دوختند و یا تخمه برشته می کردند.

مـردم
سیستـان در روزهـای آخـر اسفند ماه هر سال جهت خواندن فاتحه و یاد در
گذشتگان به گورستانها می روند و این رسمی است که از سالهای دور در این
منطقه مرسوم بوده و این احترامی است برای درگذشتگان.

در
روزهای پایانی سال مردم به قبرستانها می روند تا یادی از گذشتگان خود
داشته باشند و اگر کسی تا یک ماه قبل از عید یا در همان سال فوت کرده باشد
یاد او را در آخر سال گرامی داشته و اقوام و آشنایان بعد از برگزاری مراسم
سالگرد برای برگزاری هر جشنی آزاد می شدند و اصولاً اینگونه عمل می کردند
که در یک شب جمعه نزدیکان خود را برای صرف شام دعوت می کنند که این از سنت
های بسیار دور ایرانیان و علل الخصوص سیستانی ها می باشد.

علاوه
بر این قبل از عید نوروز یعنی در روز تولد حضرت مهدی «عج» برای نذر برای
درگذشتگان خود نان روغنی می پختند و تقسیم می کردند و چراغ روشن می کردند.

ــ شیرینی عید در سیستان:

در
سیستان بیشتر کارها به صورت گروهی انجام می شد و روحیه تعاون و همکاری در
روح مردم سیستان عجین شده است. سیستان به دلیل داشتن غله زیاد و تنوع غلات
در یک دوره انبار غله ایران نام گرفته بود. زیادی گندم باعث شده بود تا
خانم های سیستانی بهترین نانها و شیرینی های محلی را بپزند. زیادی غله
باعث تنوع و کیفیت نان سیستانی شده و چون کلوچه هم از آرد گندم تهیه می
شود کلوچه سیستانی (شیرینی مخصوص نوروز) هم از تنوع و کیفیت مطلوبی
برخوردار است.

نان
سال و کلوچه از واجبات سفره سیستانیهاست مردم سیستان با هر وضعیت مالی نان
و کلوچه را هنگام تحویل سال داخل سفره های خود می گذاشتند. اعتقـاد مـردم
سیستان در صبح روز عید این بود که بی بی نوروز به تمامی خانه ها سر زده و
سفره را بازدید می کند نان سال نماد برکت و روزی صاحب خانه بود و کسی که
نان سال را بزرگتر و بهتر در سفره داشت به همان نسبت در طول سال برکت به
خانه اش خواهد آمد.


ــ سمنو و قتلمه:

نان
دیگری که پخته آن در شب عید مرسوم بود و مردم سیستان در همه اوقات از آن
استفاده می کنند، قتلمه نام دارد. در گذشته مردم سیستان انواع قتلمه و
سمنو را در روزهای عید با خود به زیارتگاهها می بردند و از آن به هنگام
ظهر جای ناهار استفاده می کردند.

ــ سفره عید و اعتقادات مردم در سیستان:

سفره
عید شکل مخصوص به خود را دارد. در شهر تقریباً همان هفت سین است اما در
روستا عبارت است از: قرآن، نان سال که جزء جدانشدنی از سفره عید است،
قتلمه، تجگی (سمنو)، یک آیینه که روی آن یک تخم مرغ خام می گذارند و کلوچه.

ــ فلسفه تخم مرغ و آیینه:

مردم
سیستان اعتقاد دارند که کر? زمین بر روی شاخ های گاو قرار دارد و گاو هم
روی نهنگ، موقع تحویل سال گاو زمین را روی شاخ دیگرش می برد بنابراین زمین
تکان می خورد و این حرکت باعث چرخش تخم مرغ بر روی آیینه است.

ــ روز قبل از عید «علفه»:

در
این منطقه روز قبل از عید را علفه می گویند. شاید این علفه همان عرفه باشد
یا اینکه به دلیل چسبانیدن دسته ای جُوی خوشه نداده بر سر در اتاق هاست.
شب قبل از عید مردان و زنان حنابندان دارند و صبح روز علفه می شویند. روز
علفه کمتر خانه ای است که بوی کلوچه ندهد. در این روز همه چیزی بوی تازگی
می دهد و زمان جوان می شود. روز علفه در سیستان روز گرامی داشتن بی بی
نوروز است در این روز بی بی به همه خانه ها سرک می کشد تا ببیند برای
استقبال از او چه کرده اند؟ خانه تمیز و پاکیزه است؟ لباس نو دارند؟ نان
سال را پخته اند؟ جلوی اتاق ها علف چسبانده اند؟ دخترکان دستهایشان را حنا
بسته اند؟ یا از خانه بوی کلوچه می آید؟ بی بی با خاموش شدن آخرین تنور به
خانه اش می رود او هم فردا وقتی می آید باید شسته و تمیز باشد و به ابر
دستور باریدن می دهد وقتی در شب های عید و روزهای قبل از آن باران ببارد
حتی یک نم نم می گویند بی بی نوروز سرش را می شوید. همچنین این باران
نشانه ای است از وضعیت مالی خوب، کمی اندوه و گرفتاری برای مردم چون بی بی
مردمش را بسیار دوست می دارد.

موقع
باران در ایام عید بخصوص روز قبل و 3 روز اول خانمها و دختر خانمها آب
باران را می گیرند و با آن موهایشان را می شویند و بر این اعتقادند که آب
باران موهایشان را رشد می دهد.

صبح
عید اول به سبزه نگاه می کنند چون سبزه در این روز نور چشم را زیاد می
کند. صبح عید به صورت بچه ای نگاه می کنند که خوش رو و خوش قدم باشد و
هنگامی که اهل خانواده از خواب بیدار می شوند پس از شستن دست و صورت دست
پدر و مادر را می بوسند.

صبح
زود مادر از خواب بیدار می شود و پس از نماز برای فرزندان و همسر و
بستگانش دعا کرده و سفره را پهن می کند، پدر هم بعد از دعا سر سفره می
نشیند. از اول صبح عید در تمامی زیارتگاهها دهل و سرنا نواخته می شد و
مردان برای رقص آماده بودند. در سیستان که از مراکز قدیمی ناهید پرستی بود
شب عید دختران به کنار هامون می رفتند نارگیل می خوردند و آواز می خواندند.

نوروز
گستره عظیمی دارد تمامی این پهنه عظیم دارای پیوندهای مشترک فرهنگی است که
در طی سالیان دراز و با وجود فشارهای سیاسی و اجتماعی ماندگاری این سنت
عظیم فرهنگی را به خوبی حفظ و همبستگی قومی را نیز محکم تر کرده است.

در
این ایام مردم لباس نو می پوشند و به دیدار یکدیگر می روند و برای
بزرگداشت نوروز در روز 13 به کوه خواجه رفته جشن گرفته و شادی می کنند. در
گذشته در این روز (13 فروردین) گره زدن سبزه به این شکل بـود کـه دختران
دسته جمعی و با هم سبزه ها را گره می زدند و جلو می رفتند و به یکی از
دختران مأموریت می دادند تا هنگامی که آنها دور شدند گره سبزه ها را باز
کنند و این نوعی بخت گشایی در سیستان بوده است.

ترجیع
بند جشن نوروزی از شاعر نامدار و توانای تاریخ ادبی ایران فرخی سیستانی با
مهارتی وصف ناپذیر نوروز را چنین می نمایاند به امید اینکه هر روز نوروز و
نوروزی پیروز داشته باشیم.


» نظر